هر سفر که حسین رفت...
عبدالله شرم می کرد از طرح ماجرا ...
ریش سپید واسطه، متوسل شده بود به کلام پیامبر ؟ص؟ ... و...
... « در مهریه هم اگر صلاح بدانید تبعیت کنیم از مهریه صدیقه کبری ؟س؟»
فقط گفت : « به این شرط که ازدواج مرا از حسین جدا نکند.»
گفتند: « نمی کند.«
گفت: « اقامت در هر دیار که حسین اقامت کند.«
گفتند: « قبول»
گفت: « هر سفر که حسین رفت، من با او همراه و همسفر باشم.»
گفتند: « قبول»
گفت: «قبول»
... و علی ؟ع؟ گفت: « قبول حضرت حق!»
عبدالله شرم می کرد از طرح ماجرا ...
ریش سپید واسطه، متوسل شده بود به کلام پیامبر ؟ص؟ ... و...
... « در مهریه هم اگر صلاح بدانید تبعیت کنیم از مهریه صدیقه کبری ؟س؟»
فقط گفت : « به این شرط که ازدواج مرا از حسین جدا نکند.»
گفتند: « نمی کند.«
گفت: « اقامت در هر دیار که حسین اقامت کند.«
گفتند: « قبول»
گفت: « هر سفر که حسین رفت، من با او همراه و همسفر باشم.»
گفتند: « قبول»
گفت: «قبول»
... و علی ؟ع؟ گفت: « قبول حضرت حق!»
